hashemi
کاربر ویژه
باهام تماس گرفت، گفت میتونی یه آگهی اینترنتی گذاشتم و میخوام دوتا لوازم برقی که گذاشتم؛ بهفروش برسه.
گفتم: انشاءالله.
گفت لینکرو میفرستم و شرایطو.
فرستاد...
دیدم یه متن با ۷ شرط نوشته، شرایطش خیلی جالب بود، به من گفته بود چه خریداری میخواد و با چه شروطی!!!...
که فروشنده با این معامله در برکت و شادی باشه.
خریدار، بخواد خودش استفاده کنه و دلال نباشه
و باعث رونق کسبوکارش بشه و...
با خودم فکر کردم
چه خواستههای متعالای!!!
چه دنیای قشنگی داره.
و میدونستم که او، بارها با کائنات اینطوری وارد داد و ستد شده و نتیجه گرفته و
چرا اینبار نتیجه نگیره.
شروع کردم به کارهایی که میدونستم و انجام دادم.
در آخر
به یک کریستال گفتم، میدونم که برای یکچیز فقط باید برنامهریزیت کنم.
اما این بشر، استثناست.
چند روز بعد تماس گرفت، گفت که لوازم قراره برن یه محل کسب جدید.
از خریدار برایم گفت.
او گفت و من به لیست شرایطش نگاه میکردم.
همهچی مطابقت داشت.
فقط مانده، رونق و برکت برای دو طرف.
که حتمن این هم حاصل میشه.
این معامله هم به ثمر رسید.
چند نفر از ما، وقتی میخوایم چیزیرو بفروشیم به این فکر میکنیم که خریدار واقعی باشه؟(فکر سلامت نظام اقتصادی باشیم)
چند نفر فکر میکنیم این وسیلهمون بره جای جدید بازم خوشبخت باشه و بهش توجه بشه(آره یه شئ هم شعور داره)
چند نفر موقع فروش منصفیم و فقط به تقاضا فکر نمیکنیم که فتیله قیمت عرضهرو بالا نکشیم؟
چند نفر از ما
انقدر ساده و در عینحال دقیق، حواسمون هست:
که « هر چیزی برای خودمون میپسندیم برای دیگری بپسندیم، و هر چیز که برای خود نمیپسندیم؛ بر دیگری روا نداریم. »
چجوری میشه یه مسأله اقتصادیرو، رنگ معنویت بزنیم؟
و چجوری بتونیم کانال فیض خدا باشیم.
یه دنیا، باورهای متعالی پشت این سفارش، شگفتزدهام کرد...
گفتم: انشاءالله.
گفت لینکرو میفرستم و شرایطو.
فرستاد...
دیدم یه متن با ۷ شرط نوشته، شرایطش خیلی جالب بود، به من گفته بود چه خریداری میخواد و با چه شروطی!!!...
که فروشنده با این معامله در برکت و شادی باشه.
خریدار، بخواد خودش استفاده کنه و دلال نباشه
و باعث رونق کسبوکارش بشه و...
با خودم فکر کردم
چه خواستههای متعالای!!!
چه دنیای قشنگی داره.
و میدونستم که او، بارها با کائنات اینطوری وارد داد و ستد شده و نتیجه گرفته و
چرا اینبار نتیجه نگیره.
شروع کردم به کارهایی که میدونستم و انجام دادم.
در آخر
به یک کریستال گفتم، میدونم که برای یکچیز فقط باید برنامهریزیت کنم.
اما این بشر، استثناست.
چند روز بعد تماس گرفت، گفت که لوازم قراره برن یه محل کسب جدید.
از خریدار برایم گفت.
او گفت و من به لیست شرایطش نگاه میکردم.
همهچی مطابقت داشت.
فقط مانده، رونق و برکت برای دو طرف.
که حتمن این هم حاصل میشه.
این معامله هم به ثمر رسید.
چند نفر از ما، وقتی میخوایم چیزیرو بفروشیم به این فکر میکنیم که خریدار واقعی باشه؟(فکر سلامت نظام اقتصادی باشیم)
چند نفر فکر میکنیم این وسیلهمون بره جای جدید بازم خوشبخت باشه و بهش توجه بشه(آره یه شئ هم شعور داره)
چند نفر موقع فروش منصفیم و فقط به تقاضا فکر نمیکنیم که فتیله قیمت عرضهرو بالا نکشیم؟
چند نفر از ما
انقدر ساده و در عینحال دقیق، حواسمون هست:
که « هر چیزی برای خودمون میپسندیم برای دیگری بپسندیم، و هر چیز که برای خود نمیپسندیم؛ بر دیگری روا نداریم. »
چجوری میشه یه مسأله اقتصادیرو، رنگ معنویت بزنیم؟
و چجوری بتونیم کانال فیض خدا باشیم.
یه دنیا، باورهای متعالی پشت این سفارش، شگفتزدهام کرد...