یک اعلام کهن:

7 شب با معجزه مدیتیشن دوقلب از شنبه 16 دی ماه تا جمعه 22 دی ماه هر شب ساعت 22:00 (10 شب) در اینستاگرام دکتر آرام لایو داریم  

hashemi

کاربر ویژه
این اعلام کهن به زبان ناواتل در مکزیک نوشته شده است:


من پدر و مادرم را از این حس که آنها باعث شکست من شدند آزاد می‌کنم.

من فرزندانم را از اینکه باید باعث افتخار من شوند آزاد می‌کنم‌
و حالا آنها می‌توانند مسیر خودشان را بر اساس قلبشان بسازند، قلبی که همیشه در گوش آنها نجوا می‌کند.

من شریک زندگیم را از این عهد که باید من را کامل کند آزاد می‌کنم.
من چیزی کم ندارم، من همیشه از همه وجودها یاد می‌گیرم.

من از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و نیاکانم که با هم جمع شدند تا من بتوانم این زندگی امروز را داشته باشم سپاسگزاری می‌کنم.
من آنها را از شکست‌های گذشته و خواسته‌ها و تمناهای برآورده نشده آزاد می‌کنم،
با این آگاهی که آنها نهایت خود را گذاشتند تا شرایطشان را با آگاهی‌ای که در آن زمان داشتند حل و فصل کنند.
من به آنها احترام می‌گذارم و عاشق آنها هستم
و آنها را معصوم می‌دانم.

من خودم را جلوی چشم‌های آنها عریان می‌کنم تا آنها بدانند چیزی را پنهان نمی‌کنم یا چیزی را نگه نمی‌دارم،
بلکه با خودم و با وجود خودم صادق هستم تا بتوانم با خرد قلبم زندگی کنم.

من می‌دانم پروژه زندگی خودم را کامل کرده و به اتمام رسانده‌ام و حالا خودم را از زنجیرهای دیدنی و نادیدنی وفاداری‌های خانوادگی آزاد می‌کنم، از وفاداری‌هایی که می‌توانند سعادت و صلح و آرامش من، که تنها مسئولیت‌های من هستند را، برهم بزنند.

من نقش *نجات‌دهنده* را کنار می‌گذارم،
اینکه بخواهم شخصی باشم که انتظارات دیگران را برآورده می‌کند یا با هم جمع می‌کند را.

من با یادگیری از عشق، و تنها از طریق عشق، «جوهره‌ی» وجودی خودم، و این روشی که (در این زندگی) بروز پیدا کرده‌ام را، ارج می‌نهم.

حتی اگر کسی من را درک نکند، من خودم را درک می‌کنم،
چون تنها خود من داستانم را تجربه کرده و زندگی می‌کنم.
چون من خودم را می‌شناسم، می‌دانم چه کسی هستم، چه حسی دارم، چه کار می‌کنم و چرا این کار را می‌کنم.

من به خودم احترام گذاشته و خودم را تأیید می‌کنم.

من به خدای درون من و درون تو ارج می‌نهم ... .

ما آزادیم.

پ.ن: بند بند این متن چنان درخشان و راه‌گشاست؛ که در این‌جا به اشتراک گذاشتم💟
 

علیرضا انصاری

کاربر ویژه
این اعلام کهن به زبان ناواتل در مکزیک نوشته شده است:


من پدر و مادرم را از این حس که آنها باعث شکست من شدند آزاد می‌کنم.

من فرزندانم را از اینکه باید باعث افتخار من شوند آزاد می‌کنم‌
و حالا آنها می‌توانند مسیر خودشان را بر اساس قلبشان بسازند، قلبی که همیشه در گوش آنها نجوا می‌کند.

من شریک زندگیم را از این عهد که باید من را کامل کند آزاد می‌کنم.
من چیزی کم ندارم، من همیشه از همه وجودها یاد می‌گیرم.

من از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و نیاکانم که با هم جمع شدند تا من بتوانم این زندگی امروز را داشته باشم سپاسگزاری می‌کنم.
من آنها را از شکست‌های گذشته و خواسته‌ها و تمناهای برآورده نشده آزاد می‌کنم،
با این آگاهی که آنها نهایت خود را گذاشتند تا شرایطشان را با آگاهی‌ای که در آن زمان داشتند حل و فصل کنند.
من به آنها احترام می‌گذارم و عاشق آنها هستم
و آنها را معصوم می‌دانم.

من خودم را جلوی چشم‌های آنها عریان می‌کنم تا آنها بدانند چیزی را پنهان نمی‌کنم یا چیزی را نگه نمی‌دارم،
بلکه با خودم و با وجود خودم صادق هستم تا بتوانم با خرد قلبم زندگی کنم.

من می‌دانم پروژه زندگی خودم را کامل کرده و به اتمام رسانده‌ام و حالا خودم را از زنجیرهای دیدنی و نادیدنی وفاداری‌های خانوادگی آزاد می‌کنم، از وفاداری‌هایی که می‌توانند سعادت و صلح و آرامش من، که تنها مسئولیت‌های من هستند را، برهم بزنند.

من نقش *نجات‌دهنده* را کنار می‌گذارم،
اینکه بخواهم شخصی باشم که انتظارات دیگران را برآورده می‌کند یا با هم جمع می‌کند را.

من با یادگیری از عشق، و تنها از طریق عشق، «جوهره‌ی» وجودی خودم، و این روشی که (در این زندگی) بروز پیدا کرده‌ام را، ارج می‌نهم.

حتی اگر کسی من را درک نکند، من خودم را درک می‌کنم،
چون تنها خود من داستانم را تجربه کرده و زندگی می‌کنم.
چون من خودم را می‌شناسم، می‌دانم چه کسی هستم، چه حسی دارم، چه کار می‌کنم و چرا این کار را می‌کنم.

من به خودم احترام گذاشته و خودم را تأیید می‌کنم.

من به خدای درون من و درون تو ارج می‌نهم ... .

ما آزادیم.

پ.ن: بند بند این متن چنان درخشان و راه‌گشاست؛ که در این‌جا به اشتراک گذاشتم💟
سلام خانوم هاشمی بزرگوار... احسنت و متن زیبایی بود.. روزی که همه انسانها یاد بگیرند که بعد از آرامش ذهن‌شان و از مرحله ذهن عبور کنندو به قلبشان رجوع کنند و عشق الهی را تجربه کنند تمام سؤالات شأن را اونجا پیدا میکنند ... جایی که می‌توانند هر چیزی را که دوست دارند خلق و تجربه کنند. آنجا درون قلبشان فقط عشق است و نور و جایی است که می‌توانند با خالق خود روبرو شوند !!. آن روزی است که همه به روشن بینی میرسند و به قول پل مقدس تمام عالم منتظر روشن بینی انسانهای روی زمین هستند 🙏🙏💯🌹🌹
 

مهین جواهری

کاربر ویژه
این اعلام کهن به زبان ناواتل در مکزیک نوشته شده است:


من پدر و مادرم را از این حس که آنها باعث شکست من شدند آزاد می‌کنم.

من فرزندانم را از اینکه باید باعث افتخار من شوند آزاد می‌کنم‌
و حالا آنها می‌توانند مسیر خودشان را بر اساس قلبشان بسازند، قلبی که همیشه در گوش آنها نجوا می‌کند.

من شریک زندگیم را از این عهد که باید من را کامل کند آزاد می‌کنم.
من چیزی کم ندارم، من همیشه از همه وجودها یاد می‌گیرم.

من از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و نیاکانم که با هم جمع شدند تا من بتوانم این زندگی امروز را داشته باشم سپاسگزاری می‌کنم.
من آنها را از شکست‌های گذشته و خواسته‌ها و تمناهای برآورده نشده آزاد می‌کنم،
با این آگاهی که آنها نهایت خود را گذاشتند تا شرایطشان را با آگاهی‌ای که در آن زمان داشتند حل و فصل کنند.
من به آنها احترام می‌گذارم و عاشق آنها هستم
و آنها را معصوم می‌دانم.

من خودم را جلوی چشم‌های آنها عریان می‌کنم تا آنها بدانند چیزی را پنهان نمی‌کنم یا چیزی را نگه نمی‌دارم،
بلکه با خودم و با وجود خودم صادق هستم تا بتوانم با خرد قلبم زندگی کنم.

من می‌دانم پروژه زندگی خودم را کامل کرده و به اتمام رسانده‌ام و حالا خودم را از زنجیرهای دیدنی و نادیدنی وفاداری‌های خانوادگی آزاد می‌کنم، از وفاداری‌هایی که می‌توانند سعادت و صلح و آرامش من، که تنها مسئولیت‌های من هستند را، برهم بزنند.

من نقش *نجات‌دهنده* را کنار می‌گذارم،
اینکه بخواهم شخصی باشم که انتظارات دیگران را برآورده می‌کند یا با هم جمع می‌کند را.

من با یادگیری از عشق، و تنها از طریق عشق، «جوهره‌ی» وجودی خودم، و این روشی که (در این زندگی) بروز پیدا کرده‌ام را، ارج می‌نهم.

حتی اگر کسی من را درک نکند، من خودم را درک می‌کنم،
چون تنها خود من داستانم را تجربه کرده و زندگی می‌کنم.
چون من خودم را می‌شناسم، می‌دانم چه کسی هستم، چه حسی دارم، چه کار می‌کنم و چرا این کار را می‌کنم.

من به خودم احترام گذاشته و خودم را تأیید می‌کنم.

من به خدای درون من و درون تو ارج می‌نهم ... .

ما آزادیم.

پ.ن: بند بند این متن چنان درخشان و راه‌گشاست؛ که در این‌جا به اشتراک گذاشتم💟
دورود برخانم هاشمی عزیز
چقدر متن تاثیر گذاری بود من زیاد خودم را در نقش نجات دهنده غرق کرده بودم دراین مورد خودم را زیاد آزار میدادم این متن خیلی راه گشا بود نگاه پر مهر خدا نصیبتون🌱
 

hashemi

کاربر ویژه
درود علی‌رضای عزیز
ممنون از نگاه زیبات🌱
چنین هست؛ چنین بادا.
الحمدلله کما هو اهله
سلام خانوم هاشمی بزرگوار... احسنت و متن زیبایی بود.. روزی که همه انسانها یاد بگیرند که بعد از آرامش ذهن‌شان و از مرحله ذهن عبور کنندو به قلبشان رجوع کنند و عشق الهی را تجربه کنند تمام سؤالات شأن را اونجا پیدا میکنند ... جایی که می‌توانند هر چیزی را که دوست دارند خلق و تجربه کنند. آنجا درون قلبشان فقط عشق است و نور و جایی است که می‌توانند با خالق خود روبرو شوند !!. آن روزی است که همه به روشن بینی میرسند و به قول پل مقدس تمام عالم منتظر روشن بینی انسانهای روی زمین هستند 🙏🙏💯🌹🌹
 

hashemi

کاربر ویژه
دورود برخانم هاشمی عزیز
چقدر متن تاثیر گذاری بود من زیاد خودم را در نقش نجات دهنده غرق کرده بودم دراین مورد خودم را زیاد آزار میدادم این متن خیلی راه گشا بود نگاه پر مهر خدا نصیبتون🌱
درود مهین عزیز
خیلی از ما که به دوره درمان‌گری روی اوردیم؛ امکانش هست در این تله بیفتیم و بخوایم نقش رابین‌هودی داشته باشیم.
و
خوبه که به خودمون تلنگر بزنیم.سپاس نگاه زیبات🌱🌱🌱❤️
 
دوستان عزیز سوالات را در بخش سوالات بپرسید در بخش تجربیات یا بخش دیگری نپرسید. فقط سوالاتی که در بخش سوالات پرسیده می شود جواب داده می شود
بالا